سنگی که از آسمان افتاده باشد. سنگی که از آسمان بر زمین فرودمی آید. از مطالعاتی که بر روی ساختمان این نوع سنگها بعمل آمده ترکیب اصلی آنها کاملاً شبیه سنگهای معدنی زمین است و در اکثر آنها املاح و اکسیدهای آهن فراوان است. حجرسماوی. حجرالصواعق. حجارهالجو. حجر بقران. حجر بقرانی. (فرهنگ فارسی معین)
سنگی که از آسمان افتاده باشد. سنگی که از آسمان بر زمین فرودمی آید. از مطالعاتی که بر روی ساختمان این نوع سنگها بعمل آمده ترکیب اصلی آنها کاملاً شبیه سنگهای معدنی زمین است و در اکثر آنها املاح و اکسیدهای آهن فراوان است. حجرسماوی. حجرالصواعق. حجارهالجو. حجر بقران. حجر بقرانی. (فرهنگ فارسی معین)
دو تخته سنگ گرد که در میان آنها چیزها را بسایند و آرد کنند. (ناظم الاطباء). آسیاسنگ. حجرالرحی. رحا. لافظه: گرم سنگ آسیا بر سر بگردد دل آن دل نیست کز دلبر بگردد. نظامی. چون بدیدی گردش سنگ آسیا آب جو را هم ببین آخر بیا. مولوی. بدورانی گرفتارم که بهر دانۀ گندم چو سنگ آسیا میگرددم چرخ نگون بر سر. ملا شانی تکلو (از آنندراج). رجوع به سنگ شود
دو تخته سنگ گرد که در میان آنها چیزها را بسایند و آرد کنند. (ناظم الاطباء). آسیاسنگ. حجرالرحی. رحا. لافظه: گرم سنگ آسیا بر سر بگردد دل آن دل نیست کز دلبر بگردد. نظامی. چون بدیدی گردش سنگ آسیا آب جو را هم ببین آخر بیا. مولوی. بدورانی گرفتارم که بهر دانۀ گندم چو سنگ آسیا میگرددم چرخ نگون بر سر. ملا شانی تکلو (از آنندراج). رجوع به سنگ شود